هلدینگ تبلیغاتی

شرکت هلدینگ تبلغاتی یا شرکت مادر تخصصی شرکتی است که، صاحب سهام مهم شرکت‌های دیگر می‌باشد. این اصطلاح عموماً برای شرکتهایی به کار می‌رود که کالا یا خدمت تولید نمی‌کنند؛ در عوض، هدف آن‌ها این است که با مالکیت سهام دیگر شرکتها، گروهی از شرکت‌ها را تشکیل دهند. شرکت‌های هلدینگ منجر به کاهش ریسک صاحبان سهام می‌شوند، و همچنین می‌توانند به مالکیت و کنترل تعدادی از شرکت‌ها منجر شوند.

در ایالات متحده، مالکیت ۸۰ درصد یا بیشتر از سهام قابل رأی دهی و ارزش‌گذاری شده، قبل از تثبیت منافع مالیات از قبیل سود سهام معاف از مالیات ادعا شده، باید مشخص شوند. این‌گونه است که، اگر شرکت A مالکیت ۸۰ درصد یا بیشتر از سهام شرکت B را دارا باشد، معاف از پرداخت مالیات سود سهام پرداخت شده به سهامداران شرکت B می‌شود.

در پرداخت سود سهام از A به B، در اصل شرکت A پول نقد را از یک شرکت به شرکتی دیگر منتقل می‌کند. همانگونه که سود سهام برای سهامداران مشروع و عادی می‌باشد، هر کدام از سهامداران، مالیات معمول بر سود سهام را پرداخت خواهند کرد.

گاهی اوقات، یک شرکت در صورتی می‌تواند شرکت هلدینگ اصیلی شناخته شود که در کنار نام خود هلدینگ یا را اضافه کند.

هلدینگ تبلیغاتی

به طور کلی، از دهه 1980، اکثر آژانس های تبلیغاتی تمایل به حرکت به سمت یک ساختار مشترک داشته اند. در گذشته، هر آژانس جداگانه، انواع خدمات بازاریابی مختلف را زیر یک سقف واحد ارائه می کرد. با این حال، در طول 40 سال گذشته تغییر چشمگیری در چشم انداز ایجاد شده است.

یکی از عوامل کلیدی گسترش و تکه تکه شدن سریع صنعت رسانه از اواسط دهه 1980، به ویژه گسترش کانال های کابلی و دیجیتال بوده است. در همان زمان، پیچیدگی چشم‌انداز در حال تغییر، همراه با فشارهای اقتصادی، مشتریان را متقاعد کرد که از روش سنتی پرداخت پاداش به آژانس‌های خود از طریق پرداخت یک کمیسیون ثابت 15 درصدی آژانس به سمت هزینه‌های مذاکره دور شوند.

امتناع مشتریان از پرداخت هزینه خدمات داخلی که از آنها استفاده نمی‌کردند، اکثر آژانس‌های بزرگ را تشویق می‌کرد تا بخش‌های تخصصی‌تر داخلی خود را به‌عنوان آژانس‌های جداگانه، با ساختار هزینه‌های خاص خود، معرفی کنند. (پایین را ببینید). بخش‌های برنامه‌ریزی و خرید رسانه اولین واحدهایی بودند که در اواسط دهه 1980 به واحدهای مستقل تبدیل شدند.

در حالی که تعداد آژانس‌های منفرد ارائه‌دهنده خدمات مختلف در نتیجه آن «تفکیک» پس از دهه 80 افزایش یافت، مالکیت همان آژانس‌ها به طور چشمگیری متمرکز شد.

ادغام گسترده در صنعت منجر به تعداد زیادی ادغام و تملک، و ایجاد گروه کوچکی از شرکت‌های هلدینگ بین‌المللی بزرگ در بالای بازار شد، که هر یک تعداد زیادی از آژانس‌های جداگانه را کنترل می‌کنند.

هنوز آژانس‌های مستقلی وجود دارند که توسط مالکان اداره می‌شوند، اما در تعداد کمتری نسبت به قبل، و اکثر آنها در مقایسه با برندهای متعلق به گروه کوچک هستند.

شرکت های هلدینگ

تعداد کمی از هلدینگ ها در راس هرم صنعت قرار دارند. در حال حاضر پنج گروه بین المللی تاسیس شده وجود دارد – WPP، Omnicom، Publicis Groupe، Interpublic و Dentsu – که هر یک تعداد زیادی از برندهای آژانس مختلف را در سراسر جهان کنترل می کنند.

به طور کلی، شرکت هلدینگ خود را زیاد درگیر بازاریابی روزانه نمی کند، اما با کسب و کارهای زیرمجموعه خود برای تشویق هم افزایی درون گروهی و توسعه استراتژی همکاری می کند.

یکی از پیشرفت‌های کلیدی در سال‌های اخیر ایجاد آژانس‌های «عمودی» اختصاصی در شرکت‌های هلدینگ بوده است که به‌طور خاص برای مدیریت نیازمندی‌های بازاریابی تک تک مشتریان چند ملیتی، و جذب کارکنان و منابع از دیگر آژانس‌های چند مشتری گروه ایجاد شده‌اند.

WPP به طور کلی با ایجاد شبکه های جداگانه اختصاص داده شده به Ford یا Colgate-Palmolive به عنوان پیشگام در این زمینه در نظر گرفته می شود، اما همه گروه های بزرگ اکنون خدمات مشابهی را ارائه می دهند. خود WPP اکنون بیش از 50 واحد از این قبیل دارد.

از قضا، این امر در واقع روند جداسازی پس از دهه 80 را معکوس کرده است، با ایجاد مجدد آژانس های خدمات کامل به سبک قدیمی که هر رشته بازاریابی را زیر یک سقف ارائه می دهند، اما اکنون فقط برای یک مشتری به جای چندین مشتری.

تا همین اواخر، تعداد کمی از گروه‌های هلدینگ متوسط ​​مانند Havas و Aegis اروپای غربی و Dentsu ژاپن و Hakuhodo DY در سطح بعدی بودند. اگرچه هر یک از این برندها چندین برند را کنترل می‌کردند، دامنه آنها به طور سنتی محدودتر بود، چه از نظر گستره جغرافیایی (در مورد شرکت‌های ژاپنی که عمدتاً در آسیا فعالیت می‌کردند) یا طیف خدماتی که ارائه می‌دادند (برای مثال Aegis یک متخصص در رسانه، و هیچ خدمات تبلیغات سنتی ارائه نمی دهد).

با این حال، این رده میانی نیز پس از سال 2000 شروع به تثبیت کرد. خرید Aegis توسط دنتسو و همچنین چندین آژانس تبلیغاتی غربی، به آن حضور جهانی بسیار قوی بخشید و آن را در کنار Omnicom مستقر در ایالات متحده و اینترپابلیک، WPP از رتبه اول را ارتقا داد.

Publicis بریتانیا و فرانسه هاواس آخرین گروه خدمات بازاریابی متوسط ​​​​کاملاً بین المللی بود، اگرچه اخیراً نیز با تبدیل شدن به بخشی از یک شرکت هلدینگ متفاوت، در این مورد غول ارتباطات و رسانه Vivendi، به دنبال قدرت بوده است.

چند شرکت هلدینگ کوچکتر هنوز باقی مانده اند، به ویژه MDC Partners، که از نظر تعداد برندهای مختلف تحت کنترل خود به رقبای بزرگتر خود شباهت دارد، اما در مقیاس بسیار کوچکتر، گاهی اوقات تخصصی تر. ( برای شرکت های هلدینگ اصلی و گروه های بازاریابی مستقل اینجا را ببینید ).

جدیدترین تهدید برای سفارش قدیمی از مشاوران مدیریتی ناشی می شود که سهم زیادی از بودجه بازاریابی را به خصوص در حوزه دیجیتال اختصاص می دهند. Accenture، PwC، Deloitte و دیگران در حال حاضر بازیگران اصلی در محیط بازاریابی مدرن هستند و به مشتریان در مورد فرآیندهای لازم برای انطباق با دنیای دیجیتال رهبری شده و سپس اجرای آنها مشاوره می دهند.

اکثر این مشاوران معمولاً مفاهیم خلاقانه را آغاز نمی کنند، اما حضور عمده ای در ساخت سیستم های مدیریت روابط و دفتر پشتیبان دارند. با این حال، Accenture، به طور خاص، با به دست آوردن مجموعه ای از آژانس های تبلیغاتی خلاق برای ارائه یک سرویس کاملا یکپارچه، به شدت به حوزه گروه های سنتی حرکت کرده است.

آژانس تبلیغاتی چیست؟

اصطلاح آژانس تبلیغاتی (یا گاهی اوقات آژانس خلاق) به طور کلی به شرکتی اطلاق می شود که نقش اصلی آن تصور و پیاده سازی مفاهیم بازاریابی در مقیاس بزرگ برای مشتریانش است.

به طور سنتی، آژانس های تبلیغاتی ایده اصلی یک کمپین بازاریابی را ارائه می دهند و سپس یک سری تبلیغات ایجاد می کنند که به آن ایده در رسانه های مختلف می پردازد. آنها تمایل دارند در چیزی که بازاریابی فوق العاده نامیده می شود تخصص داشته باشند:

تبلیغاتی که از طریق چهار رسانه سنتی اصلی تلویزیون، چاپ، رادیو و پوسترهای فضای باز به بازار انبوه می پردازند. ابزاری که معمولاً با آژانس های تبلیغاتی سنتی مرتبط است، تبلیغات تلویزیونی 30 ثانیه ای است. با این حال، انفجار دیجیتال مارکتینگ، که قبلاً یکی از رشته های زیر خط به حساب می آمد، ماهیت آژانس تبلیغاتی سنتی را تغییر داده است.

سه نوع آژانس تبلیغاتی سنتی وجود دارد. مهمترین آنها 14 یا چند شبکه جهانی مانند BBDO، Ogilvy & Mather، McCann Erickson یا Saatchi & Saatchi هستند. هر یک از اینها یک شبکه جهانی را اداره می کند که شامل دفاتر مارک محلی در 100 یا بیشتر کشور مختلف است.

این شبکه‌ها عمدتاً برای خدمت به شرکت‌های مشتری چندملیتی مانند فورد یا پراکتر اند گمبل، که مایل بودند پیام بازاریابی ثابتی را در تمام کشورهایی که در آن فعالیت می‌کنند، ارائه دهند، رشد کردند. همه شبکه‌های جهانی به جز یکی در حال حاضر متعلق به شرکت‌های هلدینگ «پنج بزرگ» هستند. (تنها استثنا بین المللی Havas است). در نتیجه، آن‌ها می‌توانند با کمک و همکاری شرکت‌های خواهر تحت یک چتر کلی، وسیع‌ترین طیف ممکن از خدمات بازاریابی را به مشتریان ارائه دهند.

در سطح بعدی، «شبکه‌های خرد» قرار دارند که گاهی اوقات به عنوان شبکه‌های خلاق چند هاب شناخته می‌شوند. اینها یک اختراع نسبتاً جدید هستند، از بسیاری جهات شبیه به شبکه‌های اصلی هستند، اما شبکه‌ای بسیار کوچک‌تر را با شاید تنها چهار یا پنج (گاهی اوقات بیشتر) دفتر در سراسر جهان، معمولاً در مراکز کلیدی منطقه‌ای، اداره می‌کنند.

اغلب آنها خدمات مناسبی را برای مشتریان چندملیتی خواستارتر ارائه می دهند که معمولاً دارای ویژگی بارز کار خلاقانه قابل توجه است. به عنوان مثال می توان به Bartle Bogle Hegarty و Wieden & Kennedy اشاره کرد. گاهی اوقات آنها توسط یک مشتری به کار گرفته می شوند تا ایده اصلی یک کمپین بازاریابی جهانی را ارائه دهند، که سپس توسط یک شبکه گسترده تر در سراسر جهان برای بازارهای محلی اجرا یا تطبیق داده می شود.

نوع سوم آژانس نیز هنوز وجود دارد: آژانس مستقل، گاهی مستقل، گاهی اوقات متعلق به یکی از گروه های اصلی. آنها تمایل دارند فقط در کشور خود فعالیت کنند، اگرچه ممکن است پیوندهایی با نمایندگی ها در بازارهای دیگر داشته باشند.

بزرگتر از این آژانس های مستقل اغلب قادر به ارائه طیف گسترده ای از سایر مهارت های بازاریابی فراتر از تبلیغات خلاق هستند (از جمله مواردی که در زیر توضیح داده شده است). در آن صورت، آنها گاهی خود را به عنوان آژانس های خدمات کامل معرفی می کنند.

برخی دیگر، معمولاً آژانس‌های کارآفرین کوچک‌تر، در مفاهیم خلاقانه غیرعادی، عمدتاً برای کانال‌های دیجیتال یا تلویزیون، تخصص دارند و گاهی اوقات به عنوان بوتیک‌های خلاق شناخته می‌شوند.

در بیشتر موارد، اگر آنها موفق باشند، آژانس‌های خلاق مستقل با مالکیت خصوصی توسط شرکت‌های هلدینگ بزرگ‌تر ظرف سه تا پنج سال خریداری می‌شوند و یا در یک شبکه تبلیغاتی موجود مانند DDB، McCann و غیره ادغام می‌شوند تا قدرت شلیک خلاقانه آن را تقویت کنند.

یا به عنوان یک برند مستقل فعالیت می کند، اما با امنیت مالی که توسط مالک بزرگتر و ثروتمندتر ارائه می شود. با این حال، اغلب مدیران ارشد از آژانس‌های بزرگ جدا می‌شوند تا آژانس‌های مستقل خود را راه‌اندازی کنند، که یا رونق می‌گیرند و به نوبه خود توسط یکی از اصلی‌ها دوباره بلعیده می‌شوند، یا محو می‌شوند ( برای آژانس‌های تبلیغاتی بزرگ اینجا را ببینید ).

آژانس رسانه ای چیست؟

خدمات رسانه ای (یا خدمات سرمایه گذاری رسانه ای همانطور که WPP دوست دارد آن را بخواند) اصطلاحی است که عموماً برای توصیف فرآیند ارائه پیام ایجاد شده توسط آژانس تبلیغاتی از طریق رسانه استفاده می شود. به طور کلی، دو جنبه در این مورد وجود دارد.

برنامه‌ریزی رسانه شامل تصمیم‌گیری در جایی (در کدام کانال تلویزیونی یا دیجیتال، در کدام روزنامه و غیره) است تا تبلیغات را به بهترین نحو بر مخاطبان مورد نظر خود داشته باشد. خرید رسانه فرآیند مذاکره با صاحبان رسانه های فردی (مانند پخش کننده ها یا ناشران) بر سر در دسترس بودن و قیمت است.

اگرچه برخی آژانس‌های تبلیغاتی (معمولاً آژانس‌های کاملاً مستقل) هنوز خدمات رسانه‌ای را در داخل خود ارائه می‌دهند، اکثر آنها بخش‌های رسانه‌ای خود را در دهه‌های 1990 یا 2000 به‌عنوان یک تجارت کاملاً مجزا با شبکه جهانی خود که در کنار آژانس خلاق اصلی فعالیت می‌کردند، توسعه دادند.

به عبارت ساده، این بدان معناست که مشتریان به طور جداگانه برای ایجاد تبلیغات و برای رزرو فضای رسانه ای پرداخت می کنند. از طرف برنامه‌ریزی، این امر «بی‌طرفی رسانه‌ای» را تشویق می‌کند، به طوری که تبلیغات در بهترین رسانه مناسب برای پیام بازاریابی خاص مشتری قرار می‌گیرد، نه فقط رسانه‌ای که بیشترین درآمد را برای آژانس کسب می‌کند (که تلویزیون است).

در سمت خرید، امکان صرفه‌جویی در مقیاس را فراهم می‌کند، با آژانس رسانه‌ای که می‌تواند بهترین نرخ‌های ممکن را مذاکره کند، زیرا در آن واحد فضای تبلیغاتی را به صورت عمده برای بسیاری از مشتریان خریداری می‌کند.

در نتیجه فرآیند ادغام، این بخش از بازار اکنون تحت تسلط شبکه های جهانی مانند Mindshare، Carat یا Starcom است. مانند شبکه های آژانس تبلیغاتی، اینها همگی متعلق به شرکت های هلدینگ بزرگ یا متوسط ​​هستند و هر کدام از طریق 100 یا بیشتر دفتر محلی در سراسر جهان فعالیت می کنند.

برخلاف بخش آژانس تبلیغاتی، هیچ رسانه واقعی معادل شبکه چند هاب وجود ندارد. (مارک‌های آژانس رسانه‌ای کوچکتر، مانند Vizeum یا PHD، عمدتاً برای حل تعارضات مشتری به جای ارائه خدمات متفاوت وجود دارند).

تعداد بسیار کمی از آژانس‌های رسانه‌ای مستقل باقی مانده‌اند که عمدتاً دارای مالکیت مستقل هستند، اما اکنون بخش کوچکی از بازار کلی را نمایندگی می‌کنند. ( برای آژانس های رسانه ای بزرگ اینجا را ببینید ).

شبکه‌های رسانه‌ای بزرگ علیرغم اندازه و مقیاسشان، از یک سو تحت فشار فزاینده‌ای از سوی مشتریان خود و از سوی دیگر رسانه‌هایی هستند که در آن فضا خریداری می‌کنند. این منجر به فشار بی‌رحمانه در حاشیه شده است.

از لحاظ نظری، شبکه‌های رسانه‌ای همچنان بابت فضای تبلیغاتی که خریداری می‌کنند، کمیسیون پرداخت می‌کنند. طبق سنت، آژانس ها 15 درصد از فضای رسانه ای را که خریداری می کردند به عنوان حق الزحمه خود در نظر گرفتند. با این حال رقابت و مذاکره این درصد را به ویژه در مورد مشتریان بزرگ بسیار کاهش داده است.

در بسیاری از موارد، آژانس‌های رسانه‌ای ممکن است موافقت کنند که حداقل 1% از صورت‌حساب‌ها را از یک مشتری بزرگ یا معتبر دریافت کنند، اگرچه آنها اجازه نمی‌دهند که این موضوع به طور عمومی شناخته شود.

در نتیجه، همه گروه‌های بین‌المللی بزرگ دارای یک بازوی «مذاکره» متمرکز هستند (به عنوان مثال، WPP’s GroupM یا Interpublic’s Mediabrands) که وظیفه آنها در صورت لزوم، خرید انبوه فضای رسانه‌ای مورد نیاز شبکه‌های آژانس رسانه‌ای خود و کاهش است. نرخ ها به پایین ترین سطح ممکن خود برسد. در بسیاری از موارد، “دیوارهای چینی” در داخل شرکت مذاکره کننده برای جلوگیری از درگیری بین مشتریان رقیب اعمال می شود.

آژانس‌های رسانه‌ای بزرگ‌تر برای افزایش درآمد خود، دامنه خدمات خود را نیز گسترش داده‌اند و رشته‌های مبتنی بر هزینه مانند حمایت مالی، قرار دادن محصول، جستجو و رسانه‌های اجتماعی را اضافه کرده‌اند.

یکی از حوزه‌های کلیدی رشد، «سرگرمی با برند» یا محتوای سرگرمی با بودجه برند بوده است. این شکل از بازاریابی نشان‌دهنده بازگشت به سمت سبک قدیمی تبلیغات رایج بین دهه‌های 1930 و 1950 است که در آن اسپانسر تمام هزینه‌های یک برنامه رادیویی یا پخش تلویزیونی خاص (مانند The Maxwell House Show Boat یا The Palmolive Hour) را پرداخت می‌کند.

مزایای کار در هلدینگ تبلیغاتی

محیط هلدینگ تبلیغاتی بسیار پویا و خلاق تر از شرکت های تبلیغاتی است.هلدینگ های تبلیغات به دلیل وجود افراد متخصص در حوزه های مختلف خلاقیت برای سوار کردن تبلیغات در کمپین ها بیشتر است.

کار در این فضا فرصت‌های مفرح بسیاری مانند سفرکردن یا ملاقات با افراد مشهور را ممکن می‌سازد. قسمت جالب دیگرِ این شغل انعطاف‌پذیری آن از لحاظ قوانین و مقررات است.

با کار در هلدینگ تبلیغاتی نیازی نیست مانند کارمندی شسته‌ورفته رفتار کنید؛ درست زمانی که دراز کشیده‌اید و مشغول استراحتید، می‌توانید به ایده‌ای خلاقانه برای پروژه‌ای جدید فکر کنید.

بسیاری از شرکت‌های تبلیغاتی محیط‌هایی سرگرم کننده و مفرح برای استراحت و تجدید قوای نیروهای خود فراهم می‌کنند. مثلا قراردادن بازی دارت در گوشه‌ای از فضای کار، صندلی‌های نرم و جالب برای استراحت و حتی امکان چرت‌زدن برای کارکنان ازجمله قسمت‌های مفرح کار در شرکت‌های تبلیغاتی است.

دستمزدها در برخی از این شرکت‌ها عالی است و نیروها آزادند به تعطیلات بروند. البته برای شرکت‌هایی با پرداخت‌های عالی، همیشه پروژه‌ها و کارهای زیادی هست که استفاده از این گزینه یعنی سفرکردن را کمی غیرممکن می‌کند.

بخش اصلی در هر هلدینگ تبلیغاتیی

دپارتمان یا بخش در هر هلدینگ تبلیغاتیموجب تولید تبلیغات مؤثر می‌شوند. این ۶ بخش ممکن است به زیرمجموعه‌هایی نیز تقسیم شوند و اسامی و عناوین متعددی به خود بگیرند، اما درهرحال اسکلت و ساختار شرکت‌ها ثابت است. این دپارتمان‌ها به این شرح‌اند:

  • خدمات پروژه/اجرایی
  • برنامه‌ریزی پروژه
  • دپارتمان خلاقیت
  • امور مالی و حسابداری
  • خرید رسانه
  • تولید

شرکت های هلدینگ تبلیغات و بازاریابی

تعداد کمی از هلدینگ ها در راس هرم صنعت قرار دارند. در حال حاضر پنج گروه اصلی بین المللی تاسیس شده است – هلدینگ آراد WPP، Omnicom، Publicis Groupe، Interpublic و Dentsu و… که هر یک تعداد زیادی از برندهای مختلف آژانس را در سراسر جهان کنترل می کنند.

به طور کلی، شرکت هلدینگ خود را زیاد درگیر بازاریابی روزانه نمی کند، اما با مشاغل زیرمجموعه خود برای تشویق هم افزایی درون گروهی و توسعه استراتژی همکاری می کند.

یکی از پیشرفت‌های کلیدی در سال‌های اخیر ایجاد آژانس‌های «عمودی» اختصاصی در شرکت‌های هلدینگ بوده است که به‌طور خاص برای مدیریت نیازمندی‌های بازاریابی تک تک مشتریان چند ملیتی، و جذب کارکنان و منابع از دیگر آژانس‌های چند مشتری گروه ایجاد شده‌اند.

WPP به طور کلی به عنوان پیشگام در این زمینه با ایجاد شبکه های جداگانه اختصاص داده شده به Ford یا Colgate-Palmolive در نظر گرفته می شود، اما همه گروه های بزرگ اکنون خدمات مشابهی را ارائه می دهند.

خود WPP اکنون بیش از 50 واحد از این قبیل دارد. از قضا، این امر در واقع روند جداسازی پس از دهه 80 را معکوس کرده است، با ایجاد مجدد آژانس های خدمات کامل به سبک قدیمی که هر رشته بازاریابی را زیر یک سقف ارائه می دهند، اما اکنون فقط برای یک مشتری به جای چندین مشتری.

تا همین اواخر، تعداد کمی از گروه‌های هلدینگ متوسط، مانند Havas و Aegis اروپای غربی و Dentsu ژاپن و Hakuhodo DY، در سطح بعدی بودند.

اگرچه هر یک از این برندها چندین برند را کنترل می‌کردند، دامنه آنها به طور سنتی محدودتر بود، چه از نظر گستره جغرافیایی (در مورد شرکت‌های ژاپنی که عمدتاً در آسیا فعالیت می‌کردند) یا طیف خدماتی که ارائه می‌دادند (برای مثال Aegis یک متخصص در رسانه، و هیچ خدمات تبلیغات سنتی ارائه نمی دهد).

با این حال، این رده میانی نیز پس از سال 2000 شروع به تثبیت کرد. خرید Aegis توسط دنتسو و همچنین چندین آژانس تبلیغاتی غربی، به آن حضور جهانی بسیار قوی بخشید و آن را در کنار Omnicom مستقر در ایالات متحده و اینترپابلیک، WPP از رتبه اول را ارتقا داد.

Publicis بریتانیا و فرانسه هاواس آخرین گروه خدمات بازاریابی متوسط ​​​​کاملاً بین المللی بود، اگرچه اخیراً نیز با تبدیل شدن به بخشی از یک شرکت هلدینگ متفاوت، در این مورد غول ارتباطات و رسانه Vivendi، به دنبال قدرت بوده است.

چند شرکت هلدینگ کوچکتر هنوز باقی مانده اند، به ویژه MDC Partners، که از نظر تعداد برندهای مختلف تحت کنترل خود به رقبای بزرگتر خود شباهت دارد، اما در مقیاس بسیار کوچکتر، گاهی اوقات تخصصی تر. ( برای شرکت های هلدینگ اصلی و گروه های بازاریابی مستقل اینجا را ببینید ).

جدیدترین تهدید برای سفارش قدیمی از مشاوران مدیریتی ناشی می شود که سهم زیادی از بودجه بازاریابی را به خصوص در حوزه دیجیتال اختصاص می دهند.

Accenture، PwC، Deloitte و دیگران در حال حاضر بازیگران اصلی در محیط بازاریابی مدرن هستند و به مشتریان در مورد فرآیندهای لازم برای انطباق با دنیای دیجیتال رهبری شده و سپس اجرای آنها مشاوره می دهند.

اکثر این مشاوران معمولاً مفاهیم خلاقانه را آغاز نمی کنند، اما حضور عمده ای در ساخت سیستم های مدیریت روابط و پشتیبان دارند. با این حال، Accenture، به طور خاص، با به دست آوردن مجموعه ای از آژانس های تبلیغاتی خلاق برای ارائه یک سرویس کاملا یکپارچه، به شدت به حوزه گروه های سنتی حرکت کرده است.

هلدینگ تبلیغاتی به شما و تجارت شما با افراد متخصص خود کمک خواهد کرد

شرکت تبلیغاتی
Rate this post

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *